تعریف ام اس

مقدمه

حتماً وقتی به شما گفته شد که خودتان یا یکی از عزیزان ، مبتلا به بیماری ام اس هستید‍، مثل خودم شدید یکه خوردید...

در چنین شرایطی معمولاً قبل از هر چیزی به‌دنبال پاسخ دادن به این سؤال هستیم که با این بیماری چه کارهایی می‌توان کرد؟ 

اولین اقدامی که اکثر خانواده‌ها پس از آگاهی از ابتلای یکی از عزیزان می‌کنند ، غالباً مخفی نگه داشتن مسئله از کلیه آشنایان و حتی گاهی خود بیمار

 است و به دنبال آن فشارهای روحی فراوانی که به‌علت این مخفی‌کاری‌ها برای بیمار پیش می‌آید، چنان اثر مخربی بر بیماری می‌گذارد که حتی گاهی

 اثر مفید داروهای تجویز شده را هم خنثی می‌کند.

شاید بهتر باشد به‌عنوان یک بیمار ام اس تصمیم بگیرید به‌جای وحشت و گریز از مشکلی که پیش آمده، آن را بهتر بشناسید و ببینید چگونه می‌توان با

 کمترین مشکل با ام اس کنار آمد و یک زندگی طبیعی داشت و‌....

 به یاد داشته باشید که با وجود تلاش‌های بسیار محققان، هنوز درمانی برای علاج کامل ام اس کشف نشده و درمان‌های موجود قادرند وضع بیماران را 

به‌طور نسبی کنترل نمایند. اما نباید ناامید بشویم چون از طرفی با پیشرفت‌های سریع در عرصه‌های علمی به‌نظر می‌رسد با شناخت کامل بیماری و 

درمان قطعی آن فاصله چندانی نداشته باشیم و از طرف دیگر با آگاهی از شیوه‌های حمایتی موجود، خصوصاً مشورت با یک پزشک و نیز فیزیوتراپیست 

حاذق و دلسوز، می‌توان خود را از لحاظ سلامت بدنی به حدی نزدیک به سایر افراد جامعه رساند.



 ام اس چیست؟

به یک شهر بزرگ فکر کنید: در این شهر ، آدم‌های زیادی زندگی می‌کنند که هر کدام وظیفه‌ای را انجام می‌دهد، یکی لباس مردم را تأمین می‌کند،

 دیگری عرضه‌کننده مواد غذایی است وسومین نفر هم جزو نیروهای انتظامی است و امنیت مردم شهر ما را برقرار می‌سازد.

 هیچ فکر کرده‌اید بدن هر یک از ما چقدر به همین شهر شباهت دارد؟

هر یک از سلول‌هایی که بدن ما را می‌سازد به مثابه یکی از شهروندان شهر ما است که وظیفه مشخصی دارد،

 مثلاً سلول‌های پوست، لباس بدن را تأمین می‌کنند ، گلبول‌های قرمز خون مواد غذایی و گلبول‌های سفید خون امنیت آن را.

گلبولهای سفیدخون، این مأموران انتظامی بدن ما، به‌صورت مداوم در خیابان‌ها و کوچه‌های آن یعنی رگ‌های خونی و فواصل کوچک بین سلولی می‌گردند

 تا هرگونه عامل بیگانه (مثلاً چند میکروب) را شناسائی کرده و از بین ببرند.

مثل اینکه یک چیز مهم فراموش شد! نیروگاه برق و سیم‌کشی برق این شهر چیزی نیست جز سیستم اعصاب مرکزی و رشته‌های عصبی.

 سیستم اعصاب مرکزی که شامل مغز و نخاع می‌باشد همراه با رشته‌های ظریف اعصاب که تمام اجزاء بدن را به مغز و نخاع ارتباط می‌دهند،

 در واقع سیم‌کشی ارتباطی بدن ما را تشکیل میدهند.

درون این سیم‌کشی‌ها هم جریان برق جاری است البته با شدتی بسیار ضعیف‌تر از آنکه ما را دچار برق‌گرفتگی کند!!

با هم به ساختمان یکی از این رشته‌های عصبی نگاه کنیم: همان‌طوری که در شکل می‌بینیم رشته عصبی درست مانند یک سیم برق به‌وسیله یک ماده

 پوششی محافظت می‌شود. این ماده پوششی سوسیس‌مانند که میلین نام دارد فقط یک عایق یا حفاظ برای خود رشته نیست بلکه کمک می‌کند پیام 

الکتریکی با سرعتی چندین برابر منتقل شود و به‌زودی می‌بینیم که همین میلین یکی از بازیگران اصلی قصه ماست.

برگردیم به نیروهای انتظامی یا همان سیستم ایمنی بدن: سلول‌های مختلف این سیستم مانند کارمندانی وظیفه‌شناس، دائماً و با دقتی بسیار زیاد در 

حال انجام وظیفه‌اند، ولی هر کارمند وظیفه‌شناس ممکن است گاهی اشتباه کند...

در بدن ما وقتی که به دلایلی (که هنوز کاملاً مشخص نشده) گلبول‌های سفید اشتباهاً به میلین( به‌جای یک عامل بیگانه) حمله ور شوند،

 بیماری ام اس آغاز میشود. و هر بار که این گلبول‌ها به رشته‌های اعصاب مربوط به یکی از اندام‌های بدن‌مان حمله می‌کنند،

 آن اندام دچار مشکل خواهد شد. مثلاً زمانی ممکن است در راه رفتن وزمانی دیگر دردیدن یا حفظ تعادل دچار مشکل شویم.

منبع: ایران ام اس